صــــــــه خله خوشمل

من خودم با لباسام ســـــــــــــــت میکنم 

الکی مثلا ...

 


♥ یک شنبه 10 اسفند 1393

ساعت 17:27 توسط رها...بهار...تانیا:

یه دوست چینی داشتم !

 

مریض شد

براى عیادتش رفتم بیمارستان

کنار تختش واسادم …

دوست چینیم بهم گفت : چینگ چونگ چَن چووون…

جون داد بدبخت…!!!

براى ترجمه این جمله رفتم چین…

اونجا از یه مرد چینی معنیش رو پرسیدم

اون مرد چینی بهم گفت :

پاتو از رو شیلنگ اکسیژن وردار کصافطططط

 

 

دﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘم ، ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ و ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ !
ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻟﻄﻔﺎ …
۵ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ ؟
۷ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ : الو ؟
۹ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ : ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﻻﺗﻪ ﻫﺎ میگم ﺑﮑﺸﺘﺖ !
۱۱ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ : ﮐﺜﺎﻓﻄططط !

من :|
داداش لات :|
ایرانسل :|
هیچکس تنها نیست :|



 

چرا وقتی کنترل گم میشه همه فک میکنن زیر منه؟؟؟؟

هی میگن پاشوو....
نه اینجوری نه کامل پاشووو...
نیس دیگه آقاجون باشه احساس میکنم دیگه !!!



 

سر کلاس تنظیم خانواده ، 
استاد گفت : کسی اینجا متاهله ؟

.

.

.

.

یکی از بچه ها گفت : من ! 
همه یه جوری برگشتن نگاش کردن ، که طرف گفت : خب باشه طلاقش میدم :)

 

 

فـ‌ـ‌ک مـ‌ـ‌یـ‌ـ‌کـ‌ـ‌نـﮯ خـ‌ـ‌عـ‌لـﮯ گـ‌ـ‌نـ‌ـ‌ده ای؟؟
فـ‌ـ‌وقـ‌ـ‌ش 2بـار سـ‌ـ‌یـ‌ـ‌فـ‌ـ‌ونـ‌ـ‌و مـ‌ـ‌یـ‌ـ‌کـ‌ـ‌شـ‌ـ‌م
والا D: 

 

کرگدن زورش به همه می رسه میتونه سلطان جنگل بشه،هیکلشم

خوبه ولی خستست میفهمی؟؟؟؟
حوصله نداره!خخخخ 

 

اعتراف میکنم اولین بار که تو عمرم تقلب کردم سال اول ابتدایی سر امتحان ریاضی بود :
پیس پیس (من خطاب به جلوییم)
گردی عدد 9 سمت چپشه یا راستش ؟
جلوییم : چپ...
من : چپ کدوم طرفه ؟

 

من یه بار تو اینترنت داشتم می گشتم
بابام اومد پشت سرم مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم
اگه بدونید چه قابلیت هایی که نداره این ویندوز 

 

فولادی ترین اراده رو کسی داره که برای حفظ سلامتیش به موقع از پای فیس بوک بلند بشه و بره دسشویی …
این آدم به جایی رسیده که لذتهای دنیا براش تموم شدست !


♥ یک شنبه 10 اسفند 1393

ساعت 17:20 توسط رها...بهار...تانیا:

 

صدای زنگ تلفن – دخترک گوشی رو بر میداره

سلام . کیه؟

سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!

نمیشه!

چرا؟
چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!

سکوت

بابایی ما که عمو حسن نداریم!

چرا داریم. الآن پیش مامانه.

ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!

چشم بابا

چند دقیقه بعد

بابا جون گفتم.

خوب چی شد؟


هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه !!؟

خوب عمو حسن چی؟

عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونتو خوابیده!
؟ کدوم استخر؟ ببینم مگه شماره ****۰۹۱۲ نیست؟ههه ببخشید اشتباه گرفتم.

 


♥ یک شنبه 10 اسفند 1393

ساعت 16:54 توسط رها...بهار...تانیا:

عید نزدیکه ...

اصن حدیث داریم که میگه:

.

.

.

با آجیل دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با آجیل شما رفتار شود!




 


♥ یک شنبه 10 اسفند 1393

ساعت 15:49 توسط رها...بهار...تانیا: